تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ
پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۴۰۲، ۰۵:۰۷ ب.ظ

۴۰۲/۶/۲۰

​​​​​​Happy New  age:/

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲/۰۶/۲۳
تنبور

نظرات  (۸)

۰۲ مهر ۰۲ ، ۱۵:۴۶ کوریون ‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌

پس زنده موندی. دیدی چیزی نبود؟ انصافا دیدی چقدر ساده گذشت؟ الان بهت بگن بیا برو دوباره عمل کن با سر میری نمیری؟ بعدش هم تو قرار بود خبر بدی کی عمل میکنی که؟ میخواستم کمپوت بفرستم واست. بعدش هم میخواستم بهت یاد بدم چی میتونی از بیمارستان کش بری که هم بدردت بخوره هم کسی نفهمه کسر شده از اتاقت:))

هپی نیو اج ینی چی؟ منظورت اینه که تولدت بوده؟ هپی برثدی بابا:دی یا نکنه منظورت این بود که خیلی ازت امعا و احشا خارج کردن و عملن هم قد و قوارۀ چهارسالگیت شدی :))

کانال زدی؟ سیو کردم بعدا برم فضولی کنم چی تووشه. یاهاها ها و سایر خنده های شیطانی

#جدی امیدوارم زودتر خوب بشی؛ هم روحی و هم جسمی 

سه و چهل و چند دقیقۀ عصر یکشنبه ات بخیر

پاسخ:
عه! سلام کوریون:) 
خوبی؟
نه راستش دیگه نمیخوام کُلاهمم سمت عمل کردن بیفته. بدتر از همه لباساشه. تا حالا تو زندگیم اینقد بیریخت نپوشیده بودم و جلو مردم قدم نزده بودم .‌
کش رفتن وسایل؟ من شارژرمو جا گذاشتم اونجا تازه xD
دیگه کیسه صفرا ندارم): زندگی جدید بدون کیسه‌صفرا:/
:))))))
مرسی، ایشالا. جسمی خوبم دیگه. ازون حالت رقت‌انگیز اومدم بیرون .روحیم بهترم. منم امیدوارم حالت خوب باشه کوریون.
هفت و هفت دقیقه‌ی صبح پنجشنبه‌ت بخیر 

۰۶ مهر ۰۲ ، ۱۵:۲۶ کوریون ‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌

نه. دروغ نگو. بهتر از همه لباس هاشه. راحت ترین لباسی که میشه پوشید لباس بیمارستانه. از همه طرفش باد میاد. به آدم احساسِ زلف پریشان بودن دست میده. بعدش هم کدوم بیمارستان بودی؟ دقیقا کدوم اتاق؟ بگو که برم علاوه بر کش رفتن همیشگی ها، شارژرت هم وردارم :))

این آخریه که جوین شد منم. یاها ها. بعدش هم نقاشی های توی کانالت واسه کیه؟ یکی دوتاشُ دوستش داشتم. از اونجایی که اساسا خالی از هنرم؛ همی ندانستم که چگونه میتوان پدیدآورنده اش را در اینترنت جُست. اسم هاشونُ زیرشون بنویس صفرا-بریده

فا مخفف فاک که نیست؟ که اگر نیست پس چیست. درود

 

 

پاسخ:
نه‌، راحت‌ترین تختـــه. برقی بودنش خیلی فوق‌العاده‌س و اون ریل حفاظتیا، ارتفاعش ...طراحیش حرف نداره:/
نه دیگه فکر شارژر رو نکن، عب نداره، فدا سرم. 
چنلم رو مفتخر کردین، خیلی خوش آمدین :)) اولش باورم نشد میخواستم بیام پی‌وی بپرسم شما کوریونی؟ هیجانم رو کنترل کردمx)))
عه دوس داشتی? بعضیاشونُ خودمم نمیدونم ولی باشه با ذکر منبع میفرستم.
نه فا اسممهx))))))) بخشی از اسمم ینی 
درود 👋

۰۷ مهر ۰۲ ، ۰۰:۳۰ کوریون ‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌

فکر کن واسه خودت خونه بگیری بعد یه ماه دوماه یدونه از این تخت ها از لوازم طبی فروشی ها کرایه کنی، هی دکمه بزنی بره بالا هی دکمه بزنی تا بشه، هی دکمه بزنی وا بشه، دلخوشی از این بزرگتر؟ 

آره که قدم رنجه فرمودم. یکم ول میچرخم حال نکنم باهاش لفت میدم. مگر اینکه اجازه داشتم هی ری اکت پوپ و این چیزا بذارم حوصلم سر نره :)) حالا برو دایرکتش بپرس. شاید واقعا من نبودم

عه دوست داشتم. عه گفتم که. عه اسم آرتیست ها رو بنویس سرچ بزنم. بعدش توی جمع ها بشینم بگم کارهای فلانی رو دیدی؟ آثار فلان یکی رو چطور؟ میخوام با همین دامنۀ دانشم از هنر، خیلی ها رو کبود کنم. کم نذار خلاصه

فا؟ فاطمه؟ فائزه فائقه آتشین؟ به چطوری خانوم گوگوش. فایدرا؟ یا مثلا ف اول الف آخر؟ فریبا؟ فوجی یاما؟ فانتا زرد؟

پاسخ:
:))) 
ری‌اکت پوپ و این چیزا بامزه‌س، تنوع توش داره :)) 
نوشتم آخر شب اسمارو ، بعضیا رو پیدا نکردم، البته دیجیتالین . نقاشیا رو تونستم پیدا کنم . یکیشون خیلی خفنه به نظرم، Owen Gent. نمی شناختمش ولی فک کنم معروفه! یه سری نقاشیای کوریون‌طورم داره: کوریون_پسند
فاطمه =]

۰۷ مهر ۰۲ ، ۲۱:۵۸ کوریون ‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌

ولی من دوست داشتم اسمت فانتا باشه، حیف شد..

کارهای این یارو رو هم سرسری دیدم، نه. کوریون که طور نداره، اگر هم داشت طورش اینطوری نبود

الان دمغم. حالم که بهتر شد میرم روی همه‌شون واست پوپ ریپلای میکنم که متنوع و خوشحال باشی

تو گرافیک بودی؟ طراحی؟ چرا من هی یادم میره؟ واقعا یادمه صدبار ازت پرسیدم.پوپ به این حافظه

 

پاسخ:
همه‌ی پستا رو اموجی عن و دیسلایک گذاشتی؟!X))))))))))))))))))
( خدایی عن تمیزتر از پوپ نیست؟ پوپ همه‌ی رنگ و بو و حال و هواشُ  یاد آدم میاره، اَوخ...ایووو://) ولی خیلی متنوع شدم واقعاً، چون آینه دم دستم نبود قیافه‌مو تصور کردم و کلی اول صبح خندیدمx)))
نه من اتاق عملم.(* کارشناسی)
۰۸ مهر ۰۲ ، ۱۸:۲۱ کوریون ‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌

بله حتی توی ادبیات ایران هم عن بر پوپ ارجح بوده. سعدی علیهم الرحمه میفرماید کاین عمر صرف کردیم عن در امیدواری. فلذا بنده هم با شما موافق هستم اگرچه تصور حقیر این است که غیز ار پوپ و بیلاخ کلی اموجی دیگر هم بصورت فکر شده و هدفمند ضمیمه نموده ام. مثلا از یونیکورن برای بهمن خان محصص و آن مترجم هوموسشوار-ستیز استفاده کردیم یا یکی دوجا دلقک گذاشتیم که چه جفنگ نابی بود،خندیدیم بابا یا مثلا کاپ قهرمانی اهدا کردیم یا حتی دو سه فقره را قلب زدیم. بهر رو کم لطفی نفرمایید

 

پاسخ:

بله بله؛ کاملا درسته. یونیکورن و روح سرگردان و دلقک و شامپاین...آها ببخشید کاپ قهرمانی هم یود که معلوم بود کاملا فکر شده و هدفمند بودن. و واو! قلب!قلب قرمز.
من واقعاً کم لطفی کردم‌. واقعاً عذرخواهی میکنم از خدمتتون :⁠,⁠-⁠)⁩
۰۹ مهر ۰۲ ، ۰۸:۰۳ کوریون ‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌

میگم حالا که من تو رو میشناسم، لطفا دیگه این وبلاگُ نخونم؟

:))))

پاسخ:
نه دونستن اسم و رشته و آدرس چنل اوکیه، جای نگرانی نیست! 
:)))))))))))))) 
:|
:/
۰۹ مهر ۰۲ ، ۱۷:۲۳ کوریون ‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌

باد داره می وزه و برگ ها در حالیکه زرد شده اند دارند از پشت شیشۀ پنجره ها بر قلب سرد خیابان ها می ریزند. موزیک را روشن کرده ام و نوش آفرین دارد می خواند: میتونی بیشتر از این منو آزرده کنی/ گل سرخ قلبمو سرد و پژمرده کنی.. و من در حالیکه دارم خاطرات گذشته ها را که با هم داشتیم توی سرم مرور می نمایم با نوش آفرین فریاد میزنم: اما در خاطر تو من موندگارم نازنین! تا غروب این زمین تا طلوع واپسین.. و ناگهان قطرات اشک از گونه هایم روی چانه هایم می غلتد و نیز بغض راه گلویم را می بندد و ترانه به آنجایش میرسد که: میدونم پیش همه! منو انکار میکنی! ♫♪ روشنیِ آیینه امُ تو، تیره و تار میکنی.. و تیغ را برمیدارم و روی رگ هایم میکشم و خون فوّاره میزند به در و دیوار و لوستر و این چیزها و در آخر با خون خودم روی شیشه مینویسم فانتا :)

پ.ن: راستش من این متن رو همون سال ها که از هم جدا شدیم برای شما نوشته بودم. اما اعتماد بنفسش رو نداشتم که براتون بفرستم. امیدوارم خوشتون اومده باشه. درود :)

پاسخ:
درود :]
۰۹ مهر ۰۲ ، ۲۰:۵۷ کوریون ‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌

:] یعنی چی؟ یعنی عصبانی یا بیحالت یا چی؟

آه خدای من! تیک ارسال پیام خصوصی رو نگذاشته بودم. حالا دیگه همۀ مخاطب هات همه چی رو میدونند...

حق داری :] بذاری بهت حق میدم برای گذاشتنِ :] من هم اگه بودم :] میذاشتم

باشه من هم دیگه پوپ نمیذارم..

#جدی یک درصد اگه فکر میکنی این لوده بازی ها ممکنه برای دیگران باعث سوء تفاهم بشه کامنتها رو پاک کن :))))

درود و خدافس

پاسخ:
نه لبخنده. لبخند ملیح 
:)))

درود و بدرود 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی