تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

امروز فهمیدم پوست هندونه ای که یادم نیست دقیقاً فک کنم یه هفته پیش گذاشته بودم تو حیاط پشت کولر، پشت کیسه زباله ها :/ پشه زده و اونجا یه شهربازی حشره ای ، یه چشمه اب گرم ، یه سرسره آبی ، چنتا صخره ، یه قایق تفریحی و چنتا پری با مایو دیدم :/ به علاوه ی چنتا خونواده خوش بخت و بچه هاشون :/ 

بعد اون یکی پوست هندونه هه که تازه تموم شده بودو گذاشتم رو آتلانتیک قشنگشونو رامو کشیدم رفتم تو خونه:/ 

 

من تو رو برا هر چی ببخشم برا اهنگایی که زهرمارم کردی نمیبخشم :/

 

میشه لطفا اگه این پستو میخونین و میبینید یه کامنت کوچیک بذارید؟

۱۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۸:۵۵
تنبور

کاش میشد آدم کلا نخوابه. 

کاش میشد اصلا همین‌جا دم در میخوابیدم . درم تا صب باز میموند . کاش یه میمون درختی بودم :/ اقلا کاش یه خونه درختی داشتم :/ راستی خونه درختی سوسک داره?:/

البته من خیلی احساس خنگی میکنم و فک میکنم زیاد با میمونه تفاوتی نداشته باشیم :/ شاید حتی یه جنیس میمون از من اینتلیجنت تر باشه :| نمیدونم چرا ا این واژه ها استفاده کردم.

بعد اینکه میخواستم بگم کاش همسایه مونم هیچوقت نمیخوابید:/ کلا معلومه زیر استرس دارم سگ میشم نه؟:/ 

بعدشم اینکه چن روزه بدجوری سردم شده. لباس میپوشم باز سردمه . بخاری روشن میکنم با اینکه حس خفه شدن میگیرم باز سردمه .. پوففف .. همه ش سرده :/ 

کاش حتی این تایپ کردنم تموم نمیشد ، حس خوبی داده :| 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۳۲
تنبور

این موضوع خیلی بده که جایی برای رفتن نداشته باشی . آدم باید عضو چیزی باشه ! مردم اصلا زنده ن به تیم :/ آدم باید تیم خودشو داشته باشه . آدم بدون هم‌گروهی هاش دچار از خودبیگانگی میشه!:/

ب.ن: الان دیگه نظرم این نیست که یه چیز خیلی خوبو از دست دادم :/ 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۰۴
تنبور

روزای زیادی رو بد بودم و اینجا نوشتم و گفتم که حالم بده . ولی این یکی از همه شون بیشتره . سردمه .پاهام درد میکنه . حس میکنم یه چیز خیلی خوبو از دست دادمو هیچوقت مثلشو پیدا نمیکنم. دارم خفه میشم. دارم خفه میشم. 

نمیدونم چرا با خودم اینطوری میکنم. 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۴:۲۱
تنبور