تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ
پنجشنبه, ۲۰ مرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۰۶ ب.ظ

180-

چند روز است که اعصاب خودم را ندارم . اینکه دم به دقیقه حس کنی که بدنت یا ذهنت یا وجودت در این جهانِ بی سر و ته ضرورت جدید یا تکراری ای دارد، حوصله ام را سر میبرد. وارد مرحله ی جدیدی از رد دادن هم شده ام . اینطوری که میدانم یک کار چهره ام را بد میکند و میدانم که عاقبت این کار چقدر داغون است و من یا تحقیر میشوم یا مسخره یا اینکه ممکن است یک آدمی اصلا از زندگی ام برود بیرون . ولی انجامش میدهم . یعنی حتی من کارهایی را انتخاب میکنم که این شکلی باشند . به طور خلاصه عوضی بازی. نمیدانم آن شعارهایم کدام جهنمی رفته اند. شاید دارم نفرت از خودم را اینگونه بروز میدهم . مثل آن صحنه ی فیلم شیندلر لیست که گوت به آینه تکیه داد و به خودش اشاره کرد که تو بخشیده میشوی یا من تو را میبخشم یک همچین چیزی  و بعد اسلحه اش را توی مغز پسر نوجوونی که وان حمامش را با صابون نشسته بود و بهش اجازه داده بود برود خالی کرد و مغزش را ریخت روی آسفالت . چون بدش میآمد از خودش ، لایق بخشش نبود چون برای خودش. یک مرحله ای از جنون داشت که بلای جان خودت میشوی .

ب.ن: من با تو خودم را دوست دارم . تو که نباشی برای نبودنت خودم را نمیبخشم.

 

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۵/۲۰
تنبور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی