تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ
شنبه, ۸ مرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۰۹ ق.ظ

۱۷۸_

امروز چشمانم را در خانه ی پدری ام باز کردم . اولش که خواب و بیدار بودم یادم نمیآمد که آمده ام اینجا و روی تخت اتاق خواهرم خوابیدم . بعضی وقتها اما برعکس میشود . گاهی با حس اینکه توی اتاق قبلی ام هستم و بابا توی هال دراز کشیده و مامان توی حیاط است و پنجره را آفتاب گرفته بیدار میشدم و میدیدم که آنجا نیستم :/ 

این‌جا همیشه رو مخی های خودش را دارد . یکسری ویژگی هاست که خاصِ این در و دیوار است . اما همیشه اینطوری نبود . 

دوست دارم تب و بدن درد میگرفتم ، و نمیرفتم ظرف بشورم :/ هر چی میگردم هیچ مشکلی توی خودم پیدا نمیکنم که عدم صلاحیت مرا برای شستن ظرف ثابت کند .

_ نمیدونم بین ما چیزی عوض شده یا نه. 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۵/۰۸
تنبور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی