تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ
دوشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۱، ۰۱:۲۸ ب.ظ

۱۷۷_

من با حس تب و زخم شدن گلو توی این راهرو به قلبم فکر میکنم . به اینکه چقدر او همه چیز من است . و بعد عطر و اسپری یک زن رهگذر توی دماغم میپیچد و من از سرفه کبود میشوم :/ و هنوز این آدم نمیفهمد وقتی میخواهد لش سنگینش را ببرد یک جایی که مردم برای بیماری کوفتیشان دور هم جمع میشوند به خودش ازین چرندیاتِ بیجا نزند:/

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱/۰۵/۰۳
تنبور

نظرات  (۱)

ادکلن و اسپری هم یه زمانی اذیت می کرد من رو و خیلی سرفه می کردم ولی مدتی هست که این حس رو ندارم و فقط بوی سیگار حالم رو بد می کنه و باعث میشه سرفه کنم.

پاسخ:
آره سیگارم اذیت کننده س. ولی کسی تو درمانگاه و بیمارستان و مطب دکتر و اینجور جاها معمولاً سیگار نمیکشه . ولی ممکنه شیشه عطر رو روی خودش خالی کرده باشه:|

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی