تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ
سه شنبه, ۹ آذر ۱۴۰۰، ۰۱:۵۶ ب.ظ

۱۵۷_

دیروز داشتم یک سگ را زیر میگرفتم و امروز دوس دارم بروم زیر تختی ،پشت دری گوشه ای چیزی پنهان شوم و همان‌جا بمیرم و هیچ کس هیچوقت جنازه ای پیدا نکند . گفتم جنازه، چقد جنازه شدن وحشتناک است چون نمی‌توانی خودت را جمع کنی:/ و باید یک نفر بیاید و تو را که حالا مطلقا یک آشغال تلقی می‌شوی بردارد و خاک کند تا دیر نشود . و اگر دیر شود بوی گندت عالم را عاجز میکند‌. یکبار آرزو_ که من از دار دنیا همین یک آرزو را دارم:/ _ میگفت که کاش آدم نامرئی میشد . یعنی یکهو اراده میکرد و پوف، محو میشد و دود میشد و ابر میشد و میرفت هوا. و من به این فکر کردم که چه خنده دارِ ترسناکی میشد . مضحک بودن زندگی اینطوری چقدر شَتَلَپ تر میخورد توی صورت آدم. احتمالا همان لحظه که میمونه عقل انسانی پیدا میکرد خودش را دود میکرد و با پیدایش اولین انسان به پیدایش آخرین می‌رسیدیم:/ و چقد این پست کس بود و من چه حراف بیکار علافی ام. 

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۰/۰۹/۰۹
تنبور

نظرات  (۱)

آره. واقعاً کاش میشد نامرئی شد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی