روزهای اخر این هفته را درس نخواندم .دیگر حوصله ی انیمه دیدن را ندارم .فقط سه تا از سریال های شوکو موراسه را دیدم و اخری هم نیمه تمام است .میدانید این گزارش نوشتن تیتروار حالم را به هم میزند . دوستداشتم کمی بیشتر وقت برای خوب نوشتن میگذاشتم . منظورم این است که کتاب میخواندم تا بهتر بتوانم جمله سازی کنم ولی خب من فعلا فقط تست میزنم و مسئله حل میکنم و تازه حس میکنم ذهنم هم مختل شده و همه چیز به جز چیز های کنکوری را پس میزند://خلاصه که فکر کنم قرار است در این دوازده هفته ی باقی مانده هر هفته فقط یک فیلم از کوبریک ببینم .دیروز دکتر استرنج لاو را دیدم و خوش گذشت.البته فیلم معروفی است و در موردش بسیار جمله نوشته شده .و اگر چیزی درباره اش بگویم قطعا تکراری است.ولی جدای همه چیز ،فکرش را بکن که ادم دیوانه ای یک سلاح نابود کننده ی کره ی زمین بسازد و ان را در ناکجااباد،در خاک سرزمینش بگذارد و تازه همه چیزش از جمله فعال شدن و منفجر شدنش هم اتوماتیک باشد و هیچ بشری نتواند بعد از اینکه فعال شد متوقفش کند. کلا همه چیزش اتوماتیک . و بعد به دیگر کشور ها بگوید اگر یک بمب هسته ای در خاک این کشور منفجر شود این سلاح به صورت اتوماتیک فعال شده و کلا حیات روی کره ی زمین را نابود میکند و همه مان دود میشویم و میرویم هوا :| ... واقعا ایده ی دیوانه واری است :/ جزو بدترین هایی ست که شنیده ام میدانید?://
+یکی از آرزو هام اینه 12 ساعت درس بخونم :|...واقعا ارزو عه :/
+این عکسه هم هیچ معنی ای نمیده مثل همیشه و بی ربطه کاملا و مطمئنا ://