تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ
سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۸:۳۰ ق.ظ

هشتاد و چار :/

اینجا بارانی است و گربه ی توی حیاط از اینکه پاهایش خیس شده به نظر می‌رسد احساس بدی دارد :/ و بیشتر از همیشه ناتوانی انسان در درک رفتار گربه ای دارد خودش را نشان میدهد :/ 

عصر قرار بر سفر اجباری ای است به یزد :| و مرا میل سفر نیست :|چون که آنجا زمستانها خیلی سوز می آید و من یادم است که یک وقتی که زمستان از همین اجباری ها:/ رفته بودم ، نمیشد توی خیابان ایستاد :| حس میکردم حتی کلیه ها ی درون بدنم هم می‌لرزند :/کلا مرا میل سفر به یزد نیست :/ آب و هوایش به من نمی‌خورد :// من اصلا ضعیف یا سوسول یا مامانی و از این قبیل چیزها نیستم ://فقط دارم میگویم که حوصله ی مسافرت را ندارم :/ البته حوصله ی مهاجرت را خیلی دارم :// من فعلا دوست دارم شبیه یک پیرمرد اخموی بی حوصله در اتاقم که سرد و نمور است:/( که البته اتاق سرد و نمور جمله ای ست از مادر :/) زندگی ساکتم را کنم :/ و حتی جدیدا حرف زدن هم بسیار سخت و آزار دهنده شده :/ فقط شنیدن خوب است:/‌‌‌‌‌ به شخصه احساس میکنم که یک سالمندِ انزوا طلبم که دست دنیا برایش رو شده و دیگر برایش رنگی ندارد :/وخلاصه The child is grown and the dream is gone and I have become comfortably numb:/

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۸/۰۹/۲۶
تنبور

نظرات  (۲)

هرچی لباس گرم داری بپوش که حداقل کمتر سردت شه :)

پاسخ:
حتماا

حس همدردی شدید ...

 

پاسخ:
سپاس...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی