تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ
سه شنبه, ۲۱ اسفند ۱۴۰۳، ۱۰:۳۶ ب.ظ

رفیق روزهای خوب، رفیق خوب روزها

دوست عزیزم، خیلی وقت است که با تو دیگر حرفی نداشتم. خیالی بودی چون.‌ خواستم این جنون مذبوحانه را تمام کنم. از وقتی پنج‌ سالم بود، میشناختمت. رویای تو را داشتم. می‌آمدم و تو را به جای آغوش مادر بغل میکردم. نه اسمی داشتی و نه جنسیتی.خود خود صرفاً آدم بودی. الآن که سرگشته تر از همیشه در این جای ناامید زندگی وایسادم بیشتر از همیشه دل تنگت هستم . آدم دلتنگ چیزی میشود که هرگز نداشته است. نداشته چون لایقش نبوده. 

حالا چرا یاد تو افتاده‌ام دوست عزیزم? شاید چون آدم گاهی به یاد مرده‌ها میافتد بالاخره. 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳/۱۲/۲۱
تنبور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی