سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۴۰۰، ۰۴:۳۰ ب.ظ
170-
سدهرتها با خستگی گفت:(شاید من هم مثل تو باشم ، تو نیز نمیتوانی کسی را دوست داشته باشی وگرنه چگونه میتوانستی عشق را چون هنری مورد آزمایش قرار دهی؟شاید مردمی چون ما نتوانند دوست داشته باشند . مردم عادی قادر به دوست داشتن اند و این راز زندگی آنهاست.)
+سیذارتا،هرمان هسه
نمیدونم جمله ی بالا چی میگه تو سرم هی. هر لحظه عشقُ میبینی و نمیبینی.
نمیدونم مردم چطورین . دقیقا چی باعث میشه قادر به دوست داشتن نباشی. شایدم باید بپرسی چی باعث میشه قادر به دوس داشتن باشی.
ب.ن: جدیدا نمیتونم موضوعاتو توی ذهنم طبقهبندی کنم . و یادم نمیاد دفعه قبل خودم رو با چی آروم میکردم .
بدیش میدونی چیه؟ اینه که اولیس هیچوقت به خونه برنمیگرده .
۰۰/۱۱/۲۶