تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ
چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۵۹ ب.ظ

۱۵۰

راسش حالا که تو واقعا و حقیقتا رفتی ، نمیدونم چیکار باید بکنم . این چیزی میگم واقعیه. یه حس استرس شدید و بدی دارم . ناراحتم. البته جدیدا به خودم میگم که تو که واقعاً نبودی ، ینی بودی ولی اونی نبود که من باورش کرده بودم . همون قضیه ی خودتو گول زدن و اینا . این خیلی بده که فک کنی در حد کسی نیستی. ینی آرزو کنی در حد اون باشی ، وانمود کنی ، خودتو قایم کنی که بگی آره . ولی خب نیستی دیگه . اخرشم میدونی که نیستی. 

من خیلی آدم بی عرضه ای هستم . تو این سن فقط تو رو تونستم داشته باشم . تو این دنیا من فقط یه نفر رو آشنا داشتم . آدم نباید همه ی فشارو بذاره رو یه نفر . وضع خیلی بدیه:/

تو هم که منو انداختی بیرون :/ البته تو کار درستو کردی :/ ولی خب میشد منو کمتر ناراحت بکنی؟ میشد یکم مراعاتمو بکنی ؟ میشد یکم لطف کنی؟ الان که ازت بپرسن کلی هم میگی که به من لطف کردی :/ 

نمیدونم چه خاکی تو سرم بریزم :/// این سوال اصلی ترین مسیله ی بشره به نظرم:/ کلا آدمیزاد همیشه از خودش پرسیده خب بچه ها الان چه خاکی تو سرم بریزم ؟:/ بعد یه دیقه بعد پرسیده خب حالا چه خاک دیگه ای بریزم؟:///  و همینطور الکی الکی ادامه داده:/ خب که چی ؟:/ 

چه فایده داره خودتو جر بدی وقتی بلد نیستی عشقو ببینی . اصن نمیتونی ببینیش ، کوری . کور مطلق . 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۰/۰۳/۱۹
تنبور

نظرات  (۱)

چی بگم که من هیشکی رو نداشتم 😑

پاسخ:
ضعف خیلی بدیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی