هفته ی سِوُمــ
جدای اینکه این هفته یه سرعت حلزونی ای رو داشت ، من تا حد اندکی درس خوندم . هیچ نقاشی ای نکشیدم :/ و سعی کردم چیزای گنده گنده بخونم :|
ازینکه دارم گزارش مینویسم خیلی بدم میاد . اینجا هوا سرده :/ و همه ش سوز میاد :/ و انگار آبان زده به سرش :/ تو این هفته یه فیلم دیدم که خیلی حس خوبی داد :/ و من فهمیدم وقتی آدم از انسان جماعت دچار دلسردی و ناامیدی میشود باید برود فیلم فرانسوی ببیند، تا دوباره به زندگی برگردد :| و هیچوقت هم سراغ انیمه نرود چون اصلا گزینه ی مناسبی نیست :| البته اگه رفتار مازوخیست واری نداشته باشد :||
و خلاصه اینکه کلا حس شدید کم بودن میکنم . حس شدید ندونستن، حس شدید اشتباه کردن دارم :|
و بعدی هم اینکه دوس دارم این عکسه رو بذارم چون ازش خوشم میاد و هیچ معنی دیگه ای نمیده :|
و بعدشم میخاستم بگم که واقعا از اینکه گزارش مینویسم ، ناراضی م :/ ولی لازم دارم که اینا رو به یه آدمی بگم و با نوشتنش در اینجا ذهنم رو گول بزنم و امیدوار باشم که یکی میخونه و میشنوه:|
خسته نباشی:)