ولی فک نکنم بتونم هیچوقت باهاش کنار بیام .
و هیچوقتم فک نکنم بتونم یادبگیرم که در برابرم ساعتها و روزها و سالهاییه که من کاملا داغونم و هیچی نمیتونه این حسو عوض کنه :/ نه دوس پسر جدید :/ نه دکتر ،نه رژیم غذایی ، نه مواد ،نه تحقیر ، نه ... ولی من به خدا اعتقاد دارم :/
پی نوشت: حالا مگه چه اتفاق بزرگی افتاده?:/ هیچی ، فقط از قیافه گرفتن یه بچه گربه عصبانیم بیبی ://