۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۴ ثبت شده است.

از چت جی‌پی‌تی سراغ کوریون را گرفتم!  chorion.blog.ir رو پیدا کرد :

در یکی از نوشته‌های منتشرشده آمده است:

«من از این نمد سال‌هاست که دارم برای خودم کلاژ می‌بافم که زمین املاحِ آدمیزاد ندارد عموزاده! هرچه املاح در تنِ من بود، دور ریزِ مرگ ستاره‌ها بود!»

این سبک نوشتار نشان‌دهندهٔ گرایش نویسنده به زبان استعاری و تصویرسازی‌های ذهنی است.

مثال تحلیلی از جمله‌ای از وبلاگ:

«زمین املاحِ آدمیزاد ندارد عموزاده! هرچه املاح در تنِ من بود، دور ریز مرگ ستاره‌ها بود!»

و تحلیل کرد که: "زمین" نماد جهان یا هستی است.

"املاح آدمیزاد" استعاره‌ای برای چیزهایی مثل انسانیت، روح یا جوهر انسانی. و "دورریز مرگ ستاره‌ها" یعنی انسان چیزی بیش از باقیماندهٔ فاجعه‌ها نیست.

به کوریون دوباره سر زدم.‌اما ندیدمش. در دسترس نبود برایم. خداحافظی سرد ساعت پنج عصر را یادم است اما چرا نمی‌خواستی هیچ اثری ازش بماند. 

ب.ن: البته فک کنم اگه کوریون تحلیل چت جی‌پی‌تی رو ببینه خوشش نیاد :/ 

 

نشسته‌ام وسط به هم ریختگی خانه‌ام . سیگار دود میکنم، suite in minor نمیدونم چی چی گوش میدهم و به این آشیانه‌ی کوچیک سر میزنم. شبها همه چیز را آماده میکنم و صبح‌ها چشم را که باز میکنم دوباره میبندم. لحظات انسان پر است از بطالتهای اغراق‌آمیز برای نمایشهای زرد بی‌هویت. معطل کردن دیگران یکجور ارزش تولید میکند که آدم را دل‌زده کرده. اینجا پر است از اجرای مراسماتی درست مانند اجرای مراسمهایی که هزارسال پیش اجدادی بدوی آنها را با همین ذهنیت برگزار میکردنند. اینجا هیچکس معنی کارش را درک نکرده و فقط لباس و اجرا و دیالوگ بالا میآورد.چیزی که در واقعیت به دلیل عدم درک و فهم معنی، ناکارامد و دست و پا زدنی کشنده است و فقط آدم را بیشتر در اعماق غرق میکند.