تنبـــــــور

تنبـــــــور

_ واژه‌ای که به زبان میآید ، از آغاز واژه نیست بلکه حاصل انگیزه‌ای درونی ست که متناظر با خلق‌و‌‌خوی فرد، او را به بیان واژه وامیدارد.
(فضای خالی، پیتر بروک)

_اگه فک میکنی منُ میشناسی ، لطفا این وبلاگ رو نخون .

_معمولا هروقت شاکی‌ام به این فکر میکنم که چه خوبه یه پست جدید بنویسم=!

_te.me/peidahshodeh

منوی بلاگ

۱۴ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

ناراحتم دوست عزیزم . آنقدر که نمیتوانی فکرش را بکنی. به قول خودت آن سرزندگی را ندارم . باور کن نمیدانم چه بلایی سرم آمده . نمیدانم همیشه اینگونه بوده ام یا اینکه این یک خصوصیت جدید است. من ... واقعیت این است که من ... واقعیت این است که تو....تو حتی تو نیستی.تو تنها خیالی هستی، سرد و منجمد. و من روح سرگردانی که سرگردانی را، اندوه را، زندگی میکند.

دلم برای نداشته هایم تنگ شده . خنده دار است . چیزی را هرگز نداشته باشی و دلت برایش تنگ شده باشد .برای چیزی که وجود ندارد. هیچ جوره با عقل جور در نمی اید ولی هست. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۸ ، ۱۸:۴۴
تنبور
۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۸ ، ۱۱:۴۷
تنبور

الان دوس دارم سیگار بکشم و توی اتاق کوفتیم بشینم و سیگار بکشم و احتیاج نداشته باشم که هیچ پنجره ای رو باز کنم و احتیاج نداشته باشم که نگران چیزی باشم .و سیگار بکشم :/ من زیاد اینکارو نمیکنم ولی مامانم اصلا متوجه نیست ‌‌ اصلا منطقی نیست .من نمیتونم بخوابم و یه عوضی همه ش تو سرم داره سیگار سیگار می‌کنه :/// و این قضیه داره مخمو میخوره .من واقعا نمیخواستم این موضوعو اینجا بنویسم:/

آخرین پاکت سیگارو در حالی که سه تا نخ توش بود طی یه دعوای کاملا بی اساس خودم له کردم و جلو چشش ریختم بیرون تا فقط ساکت بشه و به حرفاش ادامه نده و دست از عصبی کردن من برداره و دستم بشکنه که از روی عصبانیت اینکارو کردم :////// چرا همه چی اینقد غیر منطقی و سخته :///یه حس سرتو بکوب به دیوار شدیدی دارم. 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۰۲ آذر ۹۸ ، ۰۲:۳۷
تنبور

در این گیر و دار که فیلترینگ و جبر زمانه :/ باعث شده بود توی بیان بیشتر وقت بگذرانم ، اتفاقی با پستی که نوشته بود" لوریس چکناواریان به برنامه ی شوکرانِ شبکه چهار می آید"برخوردم .ولی در ۲۷ آبان اوضاع طبق برنامه پیش نرفت وباز پخش قسمت قبلی که مصاحبه ای با آقای کریم مجتهدی بود پخش شد که البته خیلی هم مفید بود ولی این قضیه آدم را یاد این جمله انداخت که "صدا و سیما هست دیگر :/"

خلاصه از آنجایی هم که فقط سایت های داخلی باز می‌شدند به فکر این افتادم که به سایت شبکه ی چهار سر بزنم و اپیزود های قبلی برنامه ی شوکران را ببینم. تا اینجا همه چیز خوب است و اوضاع طبق انتظار، تا اینکه به این اپیزود رسیدم " گفتگو با آقای مهدی محقق ، استاد بازنشسته ی دانشگاه تهران " ، در این اپیزود در کمال تعجب در دقیقه ی ۵۷ و درست در زمانی که میخواهی یک نتیجه از ۵۷ دقیقه وقت گذاشتن و دیدن این اپیزود بگیری و درست زمانی که به آن نقطه ای که دوست داری می‌رسد ، به آن سوال دوست داشتنی ، یکهو اپیزود تمام می‌شود :/ و جمله ی مجری نیمه کاره میماند ://// خب سعی کردم شوکه و ناامید نشوم و دنبال ادامه ی برنامه بین بقیه ی اپیزود ها گشتم , ولی خب چیزی پیدا نکردم :/// مثل این که واقعا تموم شد برنامه هه ! :|

.... میدانید کلا نمیدانم جمله ی مناسب برای این وضعیت چیست :/ 

برای این حجم از سانسور. برنامه ای که از تلویزیون پخش شده و تازه زنده هم نبوده، دوباره سانسور میشود:/ همه اش کارهای بیهوده ، مسخره و توهین آمیز.

+چرا اینارو نوشتم ?خودمم نمی‌دونم :/ شاید چون خیلی حالم گرفته س از این مسخره بازی :/

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۸ ، ۱۷:۴۰
تنبور